3 فیلم ایرانی که شخصیت اصلی آنها راننده است
همه چیز از سریال “آژانس دوستی” شروع شد. سریال جذاب، موفق و پرکششی که در اواخر دههی 70، درصد زیادی از مردم را پای تلویزیون مینشاند. تا پیش از آن شاید هیچوقت به زندگی رانندگان دقیق نشده بودیم. این گروه رانندگان اما، با شخصیتهای متفاوت و ماجراهای فراوانشان، قصهی جدیدی را در زندگی ما آغاز کردند.
در زیر، به معرفی سه فیلم ایرانی میپردازیم که شخصیت اصلی آنها، به رانندگی اشتغال دارند:
چیزهایی هست که نمیدانی(1389):
ماجرا، قصهی علی، رانندهی درونگرا و کم حرف تاکسی است. شخصیتی که در میان هیاهوی اطرافیان، تنها منتظر میماند تا نوبتش برسد و مسافری را به مقصد برساند. آنقدر ساکت است و بیاهمیت به محیط اطرافش، که بعضا حتی جواب دیگران را نمیدهد. این موضوع، زندگی شخصی او را هم تحت شعاع قرار داده. شاید هم زندگی شخصیاش باعث شده که او این چنین به لاک تنهاییاش فرو برود. عشق سابقش را، به دلیل همین سکوت و انفعال از دست داده و حالا که زنی دیگر نرمنرم پا به زندگیاش گذاشته، از این از دست دادنهای مکرر به تنگ آمده است و در پی راهی است برای عبور. این که موفق میشود یا نه، واقعا مهم نیست. مهم، کلیشهی رانندهی درونگرای سربه زیر است که همچنان در جذب مخاطب، موفق عمل میکند.
قصهها(1390):
شخصیت حامد در قصههای رخشان بنیاعتماد، یکی دیگر از تیپهای رانندهای است که علیرغم تکراری بودنش، همچنان جذاب است. او که دانشجوی سابق دانشگاهی معتبر بوده، حالا به هزار و یک دلیل اجتماعی، رانندهی یک مرکز بازپروری است. او، که به شخصیت زن قصه که همان سارای “خون بازی” است دل باخته، مدام سعی دارد که از افتخارات سابق یا از خود گذشتگیهای کنونیاش، برای جلب علاقهی او استفاده کند.
امروز(1392):
رانندهی کمحرف، کمان به مسیر افتخار ادامه میدهد. این بار پرویز پرستویی، در نقش یک راننده تاکسی ظاهر میشود که زنی باردار و مورد خشونت قرار گرفته، مسافر و البته وارد زندگیاش میشود. او که اصولا کاری به کسی ندارد و درست مثل علی، علاقهای به حرف زدن با دیگران یا اظهار نظر ندارد، زن را به بیمارستان میرساند اما چنان با زندگی و مشکلات پایانناپذیر او درگیر میشود که تا آخرین لحظه، رهایش نمیکند.
دنیای رانندگان تاکسی، قطعا میتواند فراتر از این داستانها، جذاب و پرقصه باشد. یک مسیر طولانی که هنور به روایت درنیامده است.